ما فقیران درت را زعـــــطا کن نظــری تو که خود منبع عشق و ادبی، راهبری
در حریم حرمت خیل ملائک به صفند چه مقامی، چه جلالی و چه زیبا ثمری
حــوریان را به طـــواف حرمت فخر بود چه رسد بر من افسرده دلِ بی بصری
منظر گنبد خضرای تو بس دیدنی است پرچم سبز به بالاش کند جلوه گری
صاحب عزّ و جلالی و کرم، جود و سخا هر چه گویم، بود از منزلتت مختصری
تو گل باغ رســــولی و عــزیز زهرا(س) تویی از شاخۀ طوبی به یقین، برگ و بری
قدر تو خالق تو در دو جهان داند و بس ز مقامت من سرگشته چه دارم خبری
جعفری، زاده موسی که به ما مهمانی با وجودت چه کسی هست، نیازش به دری
زده بر عرش برین بارگـــهت طعنه ولی باز باید بسرایم که از آن نیز، سَری
پیشوا از تو گرفته است جلال و جبروت گرنبودی تو نبود هیچ از اینجا اثری
”آشنای” تو بود هرکه در این شهر بود خرم آنکس که زند در حرمت بال و پری
منبع:سایت پیشوا